درباره‌‌ی دوروتی در سرزمین جادوگرها (3 بعدی)

در شهر كانزاس دختري به اسم دوروتي با عمه خود، (رامي) و عمويش (هنري) زندگي مي‌كرد. او سگ كوچولوي سياهي داشت به اسم توتو. يك روز گردباد شديدي در شهر كانزاس شروع به وزيدن كرد و خانه دوروتي را از جا كند و با خود به آسمان برد. خانه، دوروتي در سرزمين مانچكينز فرود آمد و روي جادوگر بدجنس شرق افتاد و او را كشت. دوروتي كه داخل خانه بود، در را باز كرد و با تعجب زن كلاه‌داري را ديد كه به دوروتي خوش‌آمد مي‌گفت...

آخرین محصولات مشاهده شده