زماني فساد بيشتر در حيطه‌ي تخصص وكلا و متخصصان جرم‌شناسي بود، اما امروزه در راس برنامه اقتصاددانان نيز قرار گرفته است. اقتصاددانان، هزينه‌هاي فساد و تاثير آن را بر توسعه اقتصادي بررسي مي‌كنند. هم‌چنين در خصوص معضل فساد، از روش‌هاي تحليل اقتصادي استفاده مي‌كنند و فرضشان اين است كه افراد، منطقي و حساب‌گر هستند و به انگيزه‌ها و عوامل بازدارنده واكنش نشان مي‌دهند. نتيجه‌ي چنين فرضي اين است كه هر جا قدرت لگام گسيخته‌اي باشد و چنين قدرت انحصاري و غير پاسخگو هم باشد، نتيجه قهري آن فساد است. بحث ديگري كه درباره‌ي فساد مطرح است، اين است كه گاهي با توجيهات فرهنگي، به رشوه رخت هديه مي‌پوشانند، حال آن‌كه اولا ارزش معنوي هديه غالبا از ارزش مادي آن بيشتر است و ثانيا هديه را پنهاني نمي‌دهند.