رمانِ کوتاهِ دستگاهِ گوارش نوشته‌ آيين نوروزي روايتي‌ است از سفر پدر و پسري عجيب به آلمان. آيين نوروزي که پيش از اين به خاطرِ داستان‌هاي کوتاهش جوايزي معتبر از آن خود کرده در اولين کارِ بلندش طنز و جهانِ غافلگيرکننده‌اش را در هم ‌تنيده تا داستانِ اين پدر و پسر را بسازد. رمان درباره‌ پسرِ جواني ا‌ست که ماشينش در يک تصادف مشهور در يکي از اتوبان‌هاي تهران له شده. از قضا او بايد همراه پدرش به آلمان برود براي انجامِ عملي عجيب روي تنِ پدر. عملي روي روده‌ کوچک که نقطه‌ کليدي طنزآلود داستان است. در اين سفر است که قهرمانِ نوروزي عملاً با جهاني روبرو مي‌شود که مملو از بدايع است و او چندان نمي‌تواند اين دگرديسي را تاب بياورد و همين موجب مي‌شود تکه‌هايي از هويتِ پنهانِ او و پدرش که انگار آب‏ و هواي فرنگ به او ساخته، برجسته شود که اساسِ وجودشان را آشکار مي‌کند... آيين نوروزي در دستگاهِ گوارش راوي توان‌مندِ لحظه‌هايي ا‌ست که در عينِ ساده ‌بودن پيچيد‌گي‌هاي مضطرب‌کننده‌ حيات را آشکار مي‌کنند. تحملِ ديگري شايد يا گريز از ديگري. رماني که شايد در ستايش تنهايي‌ باشد و به ‌بودن در شرايطي که انگار بيشتر راه‌ها به ذهن ختم مي‌شوند. ذهني که تناقض‌هاي جهان‌هاي اطراف او را بيشتر در خود فرو مي‌برند.