درباره‌‌ی در باب مهربانی

وقتي خدا مرده باشد، تنها چيزي که براي انسان باقي مي‌ماند مهرباني است.| انسانيت بر پايه‌ي مهرباني بنا شده است. اين مفهوم، اساسِ بزرگ‌ترين اديان و پايدارترين نظريه‌هاي فلسفي جهان ا‌ست. اما چرا در دنياي امروز، مهربان بودن اغلب دشوار به نظر مي‌آيد و گاهي حتي خطرناک؟ چرا تا اين اندازه دور از دسترس به‌نظر مي‌رسد و چرا وقتي ديگران به ما مهرباني مي‌کنند، اغلب به آن شک داريم؟ در اين کتاب تأمل‌برانگيز، نويسنده با استفاده از نظريات تاريخي، ادبي، روان‌شناختي و جامعه‌شناختي معاصر، چنين سوالاتي را پاسخ مي‌دهد. اين کتاب، رابطه‌ي پيچيده‌اي را که با بخشش و دلسوزي داريم واکاوي مي‌کند و نشان مي‌دهد که اعمال مهربانانه چقدر مي‌توانند رضايت‌بخش باشند و چرا اغلب از پذيرش آن‌ها خودداري مي‌کنيم. بخشي از متن کتاب: «شفقت در تمام شکل‌هايش نوعي ترحم به خود است.» اين جمله به خوبي بدبيني رايج نسبت به مهرباني را توضيح مي‌دهد، اين‌که مهرباني يا شکلي والا از خودخواهي است (که به لحاظ اخلاقي غرورآفرين و در باطن سودجويانه است) يا پست‌ترين شکل ضعف (به اين معني که مهرباني روشي است که افراد ضعيف از طريق آن بر افراد قوي مسلط مي‌شوند). اگر انسان‌ها را ذاتاً رقابت‌طلب و درنتيجه متمايل به خودبرترانگاري بدانيم، کمااينکه تشويقمان مي‌کنند چنين بينديشيم، مهرباني آشکارا امري قديمي و نوستالژيک به‌نظر خواهد رسيد.

آخرین محصولات مشاهده شده