درباره‌‌ی دریاچه تاریک (محدوده مرگ 3)

اُلي، برايان و کوکو بعد از ملاقات با مرد هميشه خندان و غلبه بر هوش او در صداي مُردگان، هنوز از آمدن دوباره‌ي او مي‌ترسند و مضطربانه، در جست‌وجوي راهي هستند تا يک بار براي هميشه، شکستش بدهند. تا حالا، با در کنار همديگر ماندن و دوري از جاهاي دورافتاده از دست او در امان بوده‌اند. ولي نگراني و دلهره‌‌ي مداومشان، تأثير مخربي بر زندگي و دوستي‌‌‌شان گذاشته است. وقتي پدر اُلي و مادر کوکو برنامه‌ي سفري "لذت‌بخش" با قايق در درياچه‌‌ي چَمپلين را تدارک مي‌بينند، هر سه نفرشان را ترس برمي‌دارد. در سفرهاي اخيرشان، زياد خوش‌شانس نبوده‌اند و وقتي يک هيولا درياچه قايقشان را نابود مي‌کند، در جزيره‌اي متروکه گير مي‌افتند. ولي اين جزيره، مثل جزيره‌ها ديگر نيست. جزيره در دل مِه، از چشم دنيا‌ي بيرون پنهان شده و اگر کسي نتواند به کمک همراهانش راهي براي فرار پيدا کند، شانس کمي براي زنده ماندن دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده