درباره‌‌ی دروغ‌گویی (انتخاب اخلاقی در زندگی اجتماعی و فردی)

آيا پزشك بايد به بيمار مختصر دروغ بگويد تا ترس و اضطرابي را كه حقيقت ممكن است براي بيمار به بار بياورد به تاخير اندازد؟ آيا استاد دانشگاه در توصيه ‌نامه‌هايي كه براي دانشجويانش مي‌نويسد بايد در فضايل آنان مبالغه كند تا بلكه در اين بازار كار پررقابت فرصت بهتري نصيب آنان گردد؟ آيا والدين بايد اين حقيقت را كه فرزندشان ناتني‌ست از او پنهان كنند؟ آيا دانشمندان علوم اجتماعي مي‌بايد مفتشاني را در لباس بيمار نزد پزشك بفرستند تا از گرايش‌هاي نژادي و جنسيتي آنان در تشخيص و درمان بيماران مطلع شوند؟ آيا مشاوران حقوقي دولت مي‌بايد به نمايندگان كنگره درباره يك لايحه رفاهي بسيار ضروري دروغ بگويند، نمايندگاني كه اگر حقيقت را به آنان بگويند ممكن است با آن لايحه مخالفت كنند؟ و آيا روزنامه‌نگاران بايد براي گرفتن اطلاعات از كسي كه مي‌خواهند فساد او را افشا كنند دروغ بگويند؟ ميان چنين انتخاب‌هايي تفاوت‌هايي را احساس مي‌كنيم؛ اما تصميم به اين كه دروغ بگوييم، دو پهلو حرف بزنيم، ساكت بمانيم، يا حقيقت را بگوييم در هر موقعيتي تصميم دشواري‌ست. دشوار است چون دورويي ممكن است شكل‌ها، مراتب، هدف‌ها، و نتايج بسيار متفاوتي داشته باشد. همچنين به اين دليل دشوار است كه مي‌دانيم مساله حقيقت و دروغ‌گويي ناگزير بر هر چه در خانواده ما، جامعه ما و روابط كاري ما گفته مي‌شود يا ناگفته مي‌ماند سايه مي‌افكند. از همه دشوارتر مرزبندي ميان اين‌هاست و يك خط‌مشي ثابت دور از دسترس به ‌نظر مي‌آيد.

آخرین محصولات مشاهده شده