درباره‌‌ی دخمه مردگان

در ادامه‌ي کتاب «کلاغ سرخ» مي‌خوانيد: دردسر، همراه هميشگي کسيدي بليک است...... حتي اوضاع بدتر هم شده. کسيدي (البته با جيکوب، يعني بهترين دوستش که يک شبح است) توي پاريس هستند، چون پدر و مادر کَس مشغول ضبط برنامه‌شان درباره‌ي مهمترين مکان‌هاي شبح زده‌ي دنيا هستند. بله، خوردن نان کروسان و ديدن برج ايفل خيلي لذت‌بخش است، ولي اشباحي که زير شهر پاريس توي دخمه‌هاي زيرزميني وحشتناک کمين کرده‌اند، واقعاً خطرناک هستند. کَس تصادفاً شبحي را بيدار مي‌کند که به شدت قوي است؛ حالا بايد با تکيه به مهارت‌هاي نه چندان زيادش به عنوان شکارچي اشباح و کمک دوستانش، پاريس را نجات دهد. اما وقت دارد تمام مي‌شود و شبح هم مدام قوي‌تر مي‌شود. اگر کَس شکست بخورد، اين نيروي خبيث، تا ابد دست از سر پاريس برنخواهد داشت...

آخرین محصولات مشاهده شده