درباره‌‌ی دختران شهرزاد (زنان نویسنده ایرانی)

امروزه، بانوان نويسنده صاحب آوايي رسا در ادبيات معاصر ايران شده اند و داستان نويسي آنان از نظر کمي و کيفي به مرتبه اي رسيده است که جا دارد تحقيقي درباره آن صورت گيرد. البته آنچه نويسندگان زن مي نويسند بخشي است از جريان کلي ادبيات معاصر. اينان همچون نويسندگان مرد در پي نوآوري در شکل و مضمون داستان ايراني اند و همه بايد و نبايدهايي که دامنه اين ادبيات را محدود مي سازد دامن گير نوشته هاي آنان نيز مي شود. اما واقعيت اين است که زنان از نظر موقعيت اجتماعي محدودتر از مردان بوده اند و امکان کمتري براي پرورش قدرت ادبي خود داشته اند. در سال هاي پس از انقلاب، آنان به عنوان انسان هايي قرارگرفته بر گسل تاريخي – فرهنگي پديدآمده بر اثر جا به جايي دو نظام و تبعات انقلاب و جنگ، قلم به دست گرفه اند تا به جاي آنکه «نگار باشند نگارنده» گردند. در اين پژوهش مي خواهيم ببينيم داستان نويسي زنان ايراني از کي آغاز شده، چه راه هايي پيموده، چه رفتارهايي داشته، و از کجاها سر درآورده است. تاريخچه اين جريان ادبي را از 1309 که نخستين كتاب داستان بانويي ايراني منتشر شد تا سال‌هاي اخير كه شاخص مقايسه عده نويسندگان مرد كه پنج برابر نويسندگان زن بود به يك و نيم برابر كاهش يافت دوره‌بندي و دستاوردهاي ادبي‌شان را ارزيابي كرده‌ايم.

آخرین محصولات مشاهده شده