درباره‌‌ی خورشید در آتش

در اوان جواني‌ام متوجه رابطه‌ي فقر با فحشا شدم. هرچند تلخ، اما علت و معلول کاملاً با هم سازگار بودند. برخي زنان تنگ‌دست از سر نداري، براي رسيدن به حداقل‌ها، از جان مايه مي‌گذاشتند. دردناک‌ترين جاي داستان اينجاست که هيچ‌کس مردان هوس‌باز را شماتت نمي‌کند و به جاي آن، انگشت اتهام همه به سوي زنان درمانده‌اي است که دستِ بي‌رحمِ زندگي آن‌ها را به انتخاب ديگري وصل نمي‌کند. آغوش بي‌عشق بوي لجن‌زار متعفن مي‌دهد! چندهزار تن ديگر قرباني لازم است تا باور جمله‌ام در ذهن ديگران جا خوش کند؟ آغوش‌هاي بي‌عشق، آغوش‌هاي بي‌رحمِ ناآشنا بدتر از خنجرهاي تيز راهزنان تاريخ، زن‌ها را به خاک و خون کشيده است. تاريخِ زندگي زنان در اسارت فقر و جهل گرفتار آمده؛ اسارتي که از تکرار نمي‌ايستد.

آخرین محصولات مشاهده شده