درباره‌‌ی خودهای فارسی خو (خاطرات خطه و خاستگاه ماقبل ملی گرایی)

تعلق‌داشتن به جهان فارسي خو مستلزم برخورداري از شيوه‌ي خاصي از ادراک بود؛ ادراکي که فرد با آن به دنيا نمي‌آمد، بلکه بايد آن را کسب مي‌کرد. ازاين‌رو، فارسي‌خويي به معناي تعلق به يک جغرافياي مشخص نبود. فارسي‌خوبودن به معناي قرارگرفتن در شبکه‌اي از روابط با مردماني بود که اکنون در گروه‌هاي متفاوتي دسته‌بندي مي‌شوند. امروزه فهم اين روابط کهن ممکن نيست، مگر با تاريخي‌کردن دريافت‌هايمان از مفاهيمي همچون «مکان»، «خاستگاه» و «خود». بااين‌حال، در مسير اين تاريخي‌کردن، زبان تحليلي مدرن ما همچون مانعي در برابرمان قرار دارد؛ مانعي که مانا کيا در خودهاي فارسي‌خو تلاش کرده بر آن غلبه کند. مانا کيا دانشيار دپارتمان مطالعات خاورميانه، آسياي جنوبي و آفريقا در دانشگاه کلمبياست. آثار پژوهشي او تاريخ فرهنگي، اجتماعي و انديشه در آسياي مرکزي، غربي و جنوبي در دوران مدرن را در بر مي‌گيرد. کيا مي‌گويد اصلي‌ترين پرسشي که او را به نوشتن خودهاي فارسي‌خو سوق داده، اين بوده است که اگر بتوانيم از فراسوي چارچوب‌هاي ناسيوناليستي و تقليل‌گرايانه‌ي کنوني به گذشته بنگريم، چه تاريخ‌ها، جهان‌هاي معنايي، پيوندها و تقسيم‌بندي‌هايي را در برابر خود مي‌يابيم. او به‌خوبي آگاه است که چنين پرسشي ممکن است ما را در خطر رمانتيزه‌کردن نوعي جهان شهرگرايي پيشامدرن قرار دهد؛ يعني تصور پهنه‌اي يکپارچه که مرزهاي ناسيوناليسم مدرن آن را از هم جدا نکرده بود. بااين‌حال، به اعتقاد او، درک وجوه اشتراک ميان بخش‌هاي بزرگي از آسيا، حتي براي رسيدن به فهمي حقيقتا تاريخي از وجوه تمايز ميان آن‌ها، ضروري است.

آخرین محصولات مشاهده شده