دربارهی خوابهایی که باید دید (چند تکگویی پیوسته)
نگام افتاد به پاهاش ديدم سم داره... پناه بر خدا... شايد باورتون نشه... دستاش رو كه ديدم مخم وايستاد... فكر كردم توهم زدم... دست كردم جيبم پاكت سيگار رو درآوردم... كلبيت زدم يه سيگار كشيدم... نه، انگار خواب نبودم... نشستم بغلش دستم رو جلو صورتش تكون دادم... تنش گرم بود... تا اومد تكونش بدم ديدم با چشم بسته داره باهام حرف ميزنه... بهم گفت: هر آرزويي رو كه تو زندگيت داري تا قبل از اين كه من چشمام رو باز كنم به ياد بيار... پناه بر خدا... امون نداد كه يهو چشاش رو باز كرد...
كد كالا | 252615 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مهدی چاکری |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 78 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.3 * 21.4 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 93 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.