درباره‌‌ی خواب دزد

جودی خوب می‌داند رویاهایش خاص‌اند، این را مادربزرگش به او گفته بود و مو لای درزش نمی‌رفت. بنابراین وقتی مردم شهر رویاهایشان را به ” خواب دزد“ اسرارآمیز فروختند او با آن‌ها همراه نشد. همه‌ی مردم ثروتمند شدند و جودی فقیر ماند. آن‌ها نمی‌توانستند بخوابند و بدون خوابیدن چطور می‌شد از پول لذت برد؟ اما جودی می‌توانست بخوابد، برقصد، آواز بخواند، ساز بزند و رویا ببیند و فقط جودی بود که می‌توانست شهر را از نابودی حتمی که خواب دزد هشدار داده بود نجات دهد....

آخرین محصولات مشاهده شده