درباره‌‌ی خفاش

دختري نروژي در سيدني به قتل مي‌رسد. در اين ميان هري، كارآگاه نروژي، به استراليا‌ فرستاده مي‌شود تا به روند تحقيقات كمك كند؛ او نبايد خيلي درگير پرونده شود؛ اما وقتي دايره‌ي جنايي پرونده‌ي قتل‌هاي حل نشده و افراد ناپديدشده را كنار هم مي‌گذارد، چيزي در كشف حقيقت جلودار هري نيست. عمليات دستگيري قاتل سريالي آغاز مي‌شود، اما قاتل فقط با هري صحبت مي‌كند... «هري بعدا اتفاقاتي را كه در تئاتر سنت جورج روي داده بود به يا‌د آورد، اين‌كه بخار حمام اتو همه‌جا را فراگرفته بود، راهرو و نگهبان را كه در تلاش براي باز كردن در اتاق تداركات بود در خود محو كرده، از سوراخ كليد نفوذ كرده و سرخي محوي را در اتاق پخش كرده بود؛ همان جايي كه وقتي در را شكستند، تيغ فرود آمده و خون‌آلود گيوتين را ديدند. بخار در مجراي شنوايي‌شان نيز نفوذ كرده و صداي جيغ‌هاي عجيبي را مي‌شنيدند كه در نطفه خفه مي‌شد...»

آخرین محصولات مشاهده شده