درباره‌‌ی خداحافظی با گنده (تیمی کارناگاه 7)

درست است كه من، تيمي خرابكار، در دوران كاري‌ام يك عالمه پرونده‌ي معروف حل كرده‌ام و حالا دلم مي‌خواهد از دوران بازنشستگي‌ام لذت ببرم، ولي طرفدارانم التماس كرده‌اند كه از روي زندگي‌ام فيلم بسازم؛ غزلي در وصف خفنيتم. البته دشمنان از همه طرف دوره‌ام كرده‌اند و بدتر از همه، تام جان جان كارگردان دلقك فيلمم است. ديگر اين‌كه پدرم هم به شهرمان آمده و توي يك كافه كار مي‌كند؛ البته تابلو است كه اين فقط يك پوشش است براي اين‌كه گروه پدر و پسري جرم‌ستيزي‌مان مخفي بماند. از طرفي هم خرس قطبي خنگول و شريك كاري‌ام، گنده، مي‌خواهد برگردد پيش خانواده‌اش. بايد مي‌دانستم ماجرا اين‌طوري تمام مي‌شود. راستش انتظار بيشتر از اين‌ها را داشتم...

آخرین محصولات مشاهده شده