درباره‌‌ی خانه کوچک ما (مجموعه داستان)

مي‌خواهم دره را ببينم. مي‌خواهم بينم هنوز هم پر آب است. مي‌خواهم ببينم آن سنگ‌هايي را كه با فاصله براي رفت و آمد توي آن گذاشته بودند، هنوز هم پابرجا هستند. مي‌خواهم آن دختر بور چشم سبز 20 ساله را ببينم كه به خاطر قرض‌هاي پدرش حاضر شد با يك پيرمرد 75 ساله ازدواج كند. مي‌خواهم ببينم چطور شبانه پيرمرد را كشت و از مهلكه گريخت. بايد از جاها رد شده باشد. مي‌خواهم بدانم اين سنگ‌ها، همان سنگ هايي هستند كه پاهاي برهنه او را درشب حادثه لمس كرده‌اند مي‌خواهم جسارتش را ببينم. جسارتي كه بايد از توي همين دره رد شده باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده