دربارهی خاطرات شازده حمام جلد 4
چشمهاي يلدا سياهي رفت و روي زمين ولو شد. سيد صدا زد بابا! حاجي آقا صدا زد يلدا جان! يلدا جان! ولي يلدا بيهوش روي قالي افتاده بود. سرش هم به پايه صندلي خورد و خون آمد. حاجي آقا از اتاق بيرون دويد. صدا زد حاجي خانم! لطفا حاجي خانم را خبر كنيد. حاجي خانم همراه با دو تا از خواهرهاي حاجي آقا به دورن اتاق دويدند. از حاجي آقا پرسيدند چه خبر است؟ اين سيد كيست؟ چرا رفتهايد توي اتاق و در را هم بستهايد؟ حاجي گفت يك ليوان آب قند بياوريد. دكتر صدا بزنيد. يلدا غش كرده است...
كد كالا | 55690 |
زبان | فارسی |
نویسنده | محمدحسین پاپلی یزدی |
سال چاپ | 1395 |
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 368 |
قطع | وزیری |
ابعاد | 17.2 * 24.3 * 2 |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | 683 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.