رمان «حوالي کيلومتر دوازده» به قلم شقايق لامعي، روايتي‌ست لطيف و درعين‌حال پر از گره‌هاي خاموش، از زني که ميان گذشته‌اي ناتمام و اکنوني بي‌قرار، راه مي‌پويد. کتاب با نثري ساده اما سنجيده، نهال را پيش روي مخاطب مي‌نشاند؛ زني که در هياهوي زندگي مشترک با همسري موفق اما دور، هنوز با خاطره‌اي ناتمام از مردي ديگر زيست مي‌کند. داستان در امتداد جاده‌اي خيالي و در فاصله‌اي نمادين -«کيلومتر دوازده»- پيش مي‌رود؛ مکاني که گذشته، با ظرافتي پنهان، همچون مهي در فضاي اکنون پخش مي‌شود. نويسنده، با رفت‌وبرگشت‌هاي زماني، رفته‌رفته پرده از خاطرات و زخم‌هاي عاطفي برمي‌دارد و خواننده را به درک لايه‌هاي ناپيداي روابط انساني و سايه‌هاي خاطره در زندگي اکنوني سوق مي‌دهد. اين اثر، فراتر از يک روايت عاشقانه، بازتابي‌ست از بحران هويت، از سکوت‌هايي که در زندگي زناشويي جريان دارد، و از آن لحظاتي که گذشته نه تمام مي‌شود، نه مي‌گذرد. «حوالي کيلومتر دوازده» با ساختاري موج‌دار و زباني بي‌ادعا، تصويري ملموس از زني تنهاست، که در جدال ميان «رفتن» و «ماندن»، پيوسته به خود بازمي‌گردد. اگر دل‌تنگ خواندن داستاني هستي که آرام اما عميق پيش رود، بي‌صدا بغض بسازد و بي‌ادعا از عشق، فقدان و انتخاب حرف بزند، اين کتاب مي‌تواند همراهي صادق باشد.