دربارهی حصار و سگهای پدرم
فريادهايم به صورت حبابهايي روي حوض درميآمدند. من غصهدار آن ماهيهايي بودم كه از فريادم زهرهترك ميشدند. نه من و نه برادرهايم جرئت نميكرديم آن حصار را ترك كنيم. نميدانستيم بيرون و دور از حصار و در اطراف آن، دنيا چيست و چگونه است. و من كه فرزند ارشد خانواده بودم، نميتوانستم مادران، برادران و خواهرانم را زير دست چنين درندهاي رها كنم. تعدادي از برادرانم از ديوارها گذشته و خودشان را به سرزمينهاي بيرون رسانده بودند. پدر هر بار كه به حصار برميگشت، لباس خونيني را به سوغات ميآورد و جلو ما پرت ميكرد: «آها... گرگ آنها را خورده!»
| كد كالا | 225911 |
| زبان | فارسی |
| نویسنده | شیرزاد حسن |
| مترجم | مریوان حلبچهای |
| سال چاپ | 1404 |
| نوبت چاپ | 13 |
| تعداد صفحات | 108 |
| قطع | رقعی |
| ابعاد | 14.4 * 21.5 * 0.7 |
| نوع جلد | شومیز |
| وزن | 109 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
رستوران آخر جهان
180,000 تومان