دربارهی حرف اول اسمش نون بود (مجموعه داستان)
حافظ خياوي در داستانهاي بههمپيوستهاي که در مجموعهي «حرف اول اسمش نون بود» گردآوري شدهاند بهسراغ زيست شهرستاني رفته است. در اين مجموعه سختيها و سرخوشيهاي زيستن در يک شهر کوچک براي فردي که کمي از محيط خود کنده است و روحيات و رفتارش چندان شبيه به همگان نيست يکي از مهمترين دستمايههاي خياوي بوده است. خانواده، اجتماع و نسبت آنها با فرديت نويسندهاي شهرستاني که نوعي تکافتادگي را تجربه ميکند دستمايهاي شده براي نوشتن داستانهايي صادق و لطيف که بيخودنمايي پر هستند از ظرافتهاي تکنيکي.
برشي از کتاب:
… مهران ميغرد و بلند مي گويد «ساکت» و همه که ساکت ميشوند «دوربين، صدا، حرکت» ميگويد و الناز به همانجايي که اتابک گفت نگاه ميکند و دوربين روي ريل حرکت کرده، نزديکش شده و دورش ميچرخد و آيدين به بازويم ميزند و يواش «بابا بيا» ميگويد و اشاره ميکند که گوشم را نزديکش ببرم و نزديکش که ميبرم «منم ميخوام از اونا بپوشم» ميگويد و آن چند نفر سياهيلشگر را که يکي هم برادر جَفَر است نشانم ميدهد و من هم «اين لباسا قديميه، مال سلجوقياس» ميگويم و آيدين که ميپرسد «سلجوقيا چيه؟»
كد كالا | 262170 |
زبان | فارسی |
نویسنده | حافظ خیاوی |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 96 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 13.8 * 20.3 * 0.6 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 199 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.