درباره‌‌ی جنگ در سرزمین مصر

در رمان جنگ در سرزمين مصر با جنگ تفسيرها و روايت‌ها مواجهيم؛ با اميال، نگرش‌ها، منافع، عقايد و اهدافي که از خاستگاه‌هاي متکثر و درهم‌تنيده و متعارض برخاسته‌اند و در جريان روايت تمام‌قد حضور دارند. شخصيت‌ها احياناً نگرشي جانب‌دارانه دارند، اطلاعات‌شان کافي نيست يا غيرقابل‌اعتمادند. راوي جهان را چنان از زاويه‌ي ديد خود روايت و قضاوت مي‌کند که خواننده، با درجات متفاوت، با هر کدام همدردي و همدلي مي‌کند. در ادامه، داستان جذاب‌تر مي‌شود و خواننده از منظري متفاوت و متضاد در جريان ماجرا قرار مي‌گيرد و حتي ممکن است ديدگاهش تغيير کند. در صفحات پاياني، چند شخصيت تفسيرهايي بر داستان تحميل مي‌کنند و آن را نامشخص‌تر مي‌سازند. چهره‌هاي سنگدل و فريبکار هم در بي‌معناترين شکل ممکن طوري از نوع‌دوستي، دلسوزي و شفقت حرف مي‌زنند که حس ترحم خواننده را برمي‌انگيزند؛ زبان را عليه زبان و مفاهيم را عليه مفاهيم به کار مي‌برند. اما آيا اين پيچيدگي به‌معناي بلاتکليفي ماست؟ آيا بايد گفت از حقيقت چيزي نمي‌ماند جز نامي جذاب و اغواکننده براي تحريف و سرپوش گذاشتن بر خود حقيقت؟ و ما را بايد ترس فرابگيرد که در چه جهان ناامني زندگي مي‌کنيم؟ آيا از ميان اين احساسات و استنباط‌هاي متعارض و متفاوت مي‌توان به معنايي رسيد؟

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده