انسان هر آن‌چه را دنبال کرده، هميشه از او گريخته است. هر چيزي را که بيش از حد و به اجبار خواسته، همان چيز او را به سختي انداخته است. هر چه را به زور چسبيده، همان او را شکسته است. هر آن‌چه را حقيقت پنداشته، در روياي آن غرق شده و باز هم با حقيقت آن رويا آزموده شده است. اما دوستان بدانيد که اين يک مجازات نيست، تنها يک تاوان طبيعي است. زندگي، صحنه‌اي است که در آن رويا و حقيقت مدام جاي خود را عوض مي‌کنند؛ اغلب هم به شکلي درهم‌تنيده شده و شبيه يک امتحان بزرگ براي ما مي‌شوند. ديدار دوباره يک درويش جوان با زني خسته و جسور که هنوز نتوانسته با گذشته‌اش کنار بيايد. آن هم پس از سال‌ها و درست زماني که هيچ‌کس انتظارش را نداشت. دوستي عميق، آنان را بار ديگر در معرض آزموني تازه قرار مي‌دهد. آن هم در قالب يک داستان معنوي و هيجان‌انگيز، چرا که درس‌هايي که قرار است به يکديگر بياموزند، هنوز پايان نيافته است. رماني از هاکان منگوچ، نويسنده‌اي که کتاب‌هايش به بيش از پانزده زبان ترجمه شده، و اين‌بار هم دريچه‌اي تازه از دگرگوني را به روي شما خواهد گشود...