حاضري سرنوشتت را تغيير دهي؟ حتي اگر اين کار به معناي ازدست‌دادن بخشي از گذشته‌ات باشد؟ يامبائو در اين رمان جذاب و خواندني، رئاليسم جادويي را با شخصيت‌پردازي عميق و پيچيده ترکيب مي‌کند و مخاطب را به سفري خيال‌انگيز در دلِ خيابان‌هاي توکيو مي‌برد. جايي براي فراموشي، رمان دل‌نشيني است که فضاي فانتزي و جادويي‌اش تا مدت‌ها در ذهن مخاطب باقي مي‌ماند. اين اثر از نگاهِ شخصيت‌هاي قابل‌درک به مضامين مهمي مثل حسرت و پشيماني، سرنوشت در برابر قدرت اختيار و مواجهه با فناپذيري انسان مي‌پردازد. روايتـش پُر از پيچش‌هاي داستاني غافلگيرکننده است که مخاطب را به فکر فرو مي‌برند. در دنياي شلوغ و پٌر سروصداي اين روزها، جايي براي فراموشي مثل پناهگاه گرم‌ونرمي است که ترک‌کردنش آسان نخواهد بود. در يکي از کوچه‌هاي فرعي توکيو، امانت‌سرايي نهفته، اما هرکسي نمي‌تواند آن را پيدا کند. بيشتر مردم فقط يک رستوران رامن‌پزي مي‌بينند. تنها افراد خاص، کساني که گم شده‌اند، جايي را پيدا مي‌کنند که مي‌توانند انتخاب‌هاي زندگي و پشيماني‌هاي عميقشان را به امانت بگذارند. هانا ايشيکاوا، صبح اولين روزش به‌عنوان صاحب جديد مغازه، بيدار مي‌شود و مي‌بيند که ارزشمندترين دارايي‌اش دزديده و پدرش ناپديد شده است؛ درست در همين زمان غريبه‌اي جذاب وارد مغازه مي‌شود که برخلاف ديگر مشتريان براي کمک‌رساندن آمده است. هانا و اين غريبه سفري را به دنيايي اسرارآميز آغاز مي‌کنند تا پدر هانا و انتخابِ دزديده‌شده را پيدا کنند اما هرچه به حقيقت نزديک‌تر مي‌شوند، هانا مجبور مي‌شود انتخابي کند که هرگز راه بازگشتي از آن نيست.