تکنيک کودتا تيغ دودمي بود که کورتزيو مالاپارته بابت آن از زمين و زمان زخم خورد، چرا که آب در خوابگه مورچگان ريخته بود: دولت هاي توتاليتر آن را ممنوع کردند، دولت هاي ليبرال و دموکراتيک در رديف کتاب هاي ضاله قرارش دادند، تروتسکيست ها فاشيستي ناميدندش، تعدادي از کمونيست ها آن را تروتسکيستي دانستند، نازي ها آتش کتاب سوزان خود را به سوخت بارش فروزان داشتند و تازه اين همه ماجرا نبود و تحقير و تعقيب و تبعيد به اضافه زنداني شدن و تا سرحد مرگ رفتن مواهب ديگري بود که اين کتاب نصيب نويسنده خود کرد؛ نويسنده اي که زماني حامي جمهوري خواهي بود، چندي هواخواه فاشيسم و ديري پشتيبان ضدفاشيسم و حتي کمونيسم. تکنيک کودتا، با نشان دادن اين که چطور مشتي مرد مصمم بيش وکم به راحتي از عهده? تسخير دولتي مدرن برمي آيند، به مذاق اصحاب قدرت در آمريکا خوش نيامد و خيلي زود در زمره کتاب هاي خطرناک قرار گرفت و ممنوع شد. البته در جايي که دموکراسي باشد، کتاب ها هرگز ممنوع نخواهند شد؛ بلکه صرفا به طور رسمي ناديده گرفته مي شوند که تقريبا همان نتيجه را مي دهد. کتاب مالاپارته کار بسيار مهمي است که مي تواند به کار دانش پژوهان و علاقه مندان حوزه علوم سياسي و تاريخ بيايد.