درباره‌‌ی تو سرمای زمستون سوسکی و راز پهنون

سوسكي خانم و آقا موشه مدتي كنار باغچه زندگي كردند ولي از وقتي هوا سرد شده بود، زندگيشان پر از غم و درد شده بود. تمام مدت از سرما مي‌لرزيدند. از آن بدتر غذايي براي خوردن به دست نمي‌آوردند. بدتر از آن، آب حوض يخ‌ زده بود و آن‌ها آبي براي خوردن نداشتند...

آخرین محصولات مشاهده شده