اين کتاب به تفکر نقادانه به‌عنوان ابزاري براي رهبري مشفقانه‌تر، ارائه شيوه‌هاي آزموده‌شده براي مديريت اختلاف و تعارض، پيش‌بيني و حل مسئله و همچنين بهبود مهارت همدلي مي‌پردازد. اين کتاب با سبک و لحني ملايم‌تر نسبت به اکثر کتاب‌هاي مديريتي، تشريح مي‌کند که چگونه و در چه زمان سازوکارهاي کمتر عقلايي همچون شهود و ميانبرهاي ذهني مي‌توانند به‌عنوان ابزارهايي کارآمد براي تصميم‌گيري در جعبه ابزار مديران مورد استفاده قرار گيرند. در حوزه تصميم‌گيري، تفکر نقادانه به‌منظور تحليل اطلاعات ورودي مهارتي مفيد و در حوزه متقاعدسازي به‌منظور ساختارمندکردن اطلاعات خروجي مهارتي حياتي است. هنگام متقاعدکردن مشتريان براي خريد محصول، هيئت‌مديره براي تأمين مالي پروژه، و يا همکاران براي تغيير رويه‌شان، مديران مي‌توانند از راهنمايي گام‌به‌گام ارائه‌شده در اين کتاب به‌منظور ايجاد آمادگي براي برگزاري جلسات موفق و ارائه‌هاي اثربخش بهره‌مند شوند. با استفاده از يک فرايند ساختاريافته تفکر مديريتي همواره قابل ارتقا است، به‌ويژه اگر بياموزيم درباره شيوه تفکرمان فکر کنيم. اين کتاب راهنماي بهبود و فراتفکر در حوزه مهارت‌هاي تصميم‌گيري و متقاعدسازي براي مديران حال و آينده است. نويسنده کتاب با ارائه نمونه‌ها و مثال‌هايي در حوزه کسب‌وکار همراه با يافته‌هاي پژوهشي در علم اقتصاد رفتاري و علوم شناختي در حوزه مديريت و سازمان، کاستي‌ها و خطاهاي شايع همچون مفروضات پنهان و سوگير‌ي‌هاي شناختي را به تفصيل توضيح داده است و راه‌حل‌هايي ساده و درعين‌حال کاربردي را براي آزمودن فرضيه‌ها و حل مسائل دشوار پيشنهاد مي‌دهد.