درباره‌‌ی تعارض (چرا در تله میافتیم چگونه از آن بیرون برویم)

اغلب ما به شکلي گرفتار تعارض مي شوم با خودمان تعارض شديد ايجاد مي :نيم و يا ديگراني را که مي‌شناسم در حالت تعارض مي‌بينيم. گاه مي‌بينيم کساني در نسل ‌هاي پيايي گرفتار اين تعارض مي‌شوند. اغلب مي‌بينيم کساني در فرهنگ‌هاي مختلف هميشه حق به جانب هستند، هميشه فکر مي‌کنند آنها درست مي‌گويند، مي گويند اين رفتار آن‌ها از رفتار ديگران نشات مي‌گيرد. آن ها بيماري خود را به کساني نسبت مي‌دهند که پرخاشگر و تهاجمي هستند. بدون در نظر گرفتن حقايق، هر دو طرف متقاعد هستند که خودشان تحت تاثير رفتار ديگران واکنش تدافعي نشان مي‌دهند و خود را به اتش نزديک مي‌کنند. اما چگونه اين اتفاق مي‌افتد؟ به لحاظ نظري اغلب مردم تقصير را به گردن خواهر، برادر يا همسايگان خود مي‌اندازند. البته تنها معدودي از ما نمي‌خواهند به طور دائم در تنش زندگي کنيم، اغلب ما علاقه‌اي نداريم با ديگران سرشاخ شويم. اگر اينطور است چرا ما همچنان به اين رفتار خود ادامه مي‌دهيم؟ چرا به تعارض‌هاي خوب و خوشايند باز نمي‌گرديم؟ اين اولين موضوعيست که در اين کتاب مي‌خواهيم درباره‌اش بحث کنيم. اين همان مطلبي است که در ساحل بهشت مي‌خواهيم دنبالش بگرديم. در اين‌جا گري فريدمن متخصص شناخته‌شده تضاد و تعارض را ملاقات مي‌کنيم. کسي که مي‌خواهد وارد سياست‌هاي محلي شود، آن هم به اين دليل که مي‌خواهد اين مشکل را از ميان بردارد. و شراط را از آنچه هست بهتر کند. براي درک کردن اين پديده، اندکي به تعارض اشاره مي کنيم که به آرامي در مکاني که انتظارش نمي‌رفت شکل گرفت. تعارض ما در برابر آ‌ن‌ها به ندرت با آنچه تصور مي‌کنيم که هست همخواني دارد. اين برگرفته تز حکايتي است که جالب‌ترين بخش اين مطلب است، بوته‌هاي ذرت هرگز مانند بوته‌هاي ذرت نيستند.

آخرین محصولات مشاهده شده