درباره‌‌ی تصادف

كابوسي كه از آن فرار مي‌كند، اصلا با جايي كه مي‌رود قابل مقايسه نيست. تگان هشت ماهه باردار و تنهاست. به شدت دلش مي‌خواهد زندگي ويران شده‌اش را پشت سر بگذارد. بنابراين به دل جاده مي‌زند و قصد دارد تا زماني كه بتواند براي حركت بعدي‌اش تصميم بگيرد. با برادرش زندگي كند. اما متوجه نمي‌شود كه مستقيم به دل كولاك مي‌زند... او هيچ‌وقت به مقصد نمي‌رسد. تگان با يك ماشين از كار افتاده و يك مچ پاي شكسته در جاده‌اي روستايي در ايالت مين زمين‌گير مي‌شود. بعد معجزه‌اي رخ مي‌دهد و توسط زوجي نجات پيدا مي‌كند و آن‌ها تا روبيده شدن برف و باز شدن جاده‌ها اتاقي در كلبه گرمشان به او پيشنهاد مي‌دهند.

آخرین محصولات مشاهده شده