درباره‌‌ی تا ابد یا تا زمان‌های خیلی خیلی دور

عشق تقسيم نمي‌شود... فقط چند برابر مي‌شود. وقتي به دست‌شويي مي‌رسم نفسم را آرام در سينه‌ام حبس مي‌كنم تا اشك‌هايم را درون خودم نگه دارم. سپس شير آب را باز مي‌كنم و نفس‌هاي خيلي خيلي خيلي عميق مي‌كشم. همان‌طور كه دكتر فردريك به من ياد داده است. بايد يك‌جا بايستم و پشت سر هم نفس بكشم، نفس، نفس، نفس، تا اين‌كه گريه‌ام از بين برود. به خودم مي‌گويم نه، دوباره اين اتفاق نمي‌افتد، تكرار نمي‌شود. دوباره تكرار نمي‌شود. بايد اين را باور كني. آدمك تنها قولي كه به ما داده است همين است. او گفت:(( باور كنيد، باور كنيد، من هميشه كنارتون هستم. اسباب‌كشي كردن ديگه تموم شده. من براي هميشه مادرتون هستم. فقط سعي كنيد حرفم رو باور كنيد، بپذيريد كه اين‌جا براي هميشه خونه‌ي شماست.اگه اين روباور كنيد ما از پس تمام مشكلات برميايم.)) پس من تمام سعي‌ام را مي‌كنم. به خودم مي‌گويم كه ما براي هميشه اين‌جا هستيم. و تا الان، اين حرف درست بوده است.

آخرین محصولات مشاهده شده