تقريبا همه ي ما واژه هاي «دولت» و «دولت اسلامي» را شنيده ايم ولي به رغم آگاهي از وجود دولت و تاثيرش در زندگي مان ، اغلب نمي توانيم آن را به درستي تعريف کنيم. . نظريه ي دولت حداقل دو هدف دنبال مي کند. يکي تلاش براي توصيف ذات و جوهره ي دولت و بنابراين ارائه ي معيارهايي براي ارزيابي دولت هاي موجود؛ دوم بازتاب ادعاها و پاي بندي هاي هستي شناسانه و متافيزيکي تجسم يافته در دولتي معين. کتاب پيش رو آهنگ آن دارد به اين دو وجه بپردازد: از سويي با کندوکاو در نظريه هايي در باب ماهيت دولت، پاسخ روشن تري به چيستي دولت دهد و با تمرکز بر مفهومي از دولت که آن را «نهاد مدعي اعمال زور مشروع در قلمرو معين» مي داند، شاخص هاي اين تعريف را روشن تر نشان دهد؛ از سوي ديگر مي کوشد تصويري از ميزان عينيت يافتگي اين مفهوم در دولت هاي مختلف تاريخ اسلام يا تحول دولت در اسلام را تا پايان امويان ترسيم کند. کتاب براي نخستين بار با ابزار نظري معيني که دولت را ترکيبي از امر ذهني و امر عيني مي داند، تحليلي روش مند و واقع بينانه از «دولت در اسلام» ارائه مي دهد.