درباره‌‌ی تابی بالای 1 درخت (1 دانه)

تاب کوچولو گفت: «پس چرا هيچ کس نمي‌آيد با من تاب‌سواري کند؟» يک گربه‌اي داشت از زير درخت رد مي شد. او را نگاه کرد و گفت: «آخر تو کوچکي. بگو: «خب» ... بالاي درختي. بگو: «خب» ... هيچ کس نمي‌بيند که اين جايي. باز هم بگو: «خب» ...» حالا چي؟ خبر داري چه خبر شد؟ تاب کوچولو تاب خورد يا نه؟ نه! پس کي تاب خورد؟ تو مي‌داني؟ خودت قصه را بخوان تا بداني!

آخرین محصولات مشاهده شده