درباره‌‌ی تابستانی با هوگو

ويکتور هوگو آرزو داشت که «يا شاتوبريان باشد يا هيچ.» زندگي و آثار او از اين آرزو فراتر رفت. او به‌تنهايي يک اقيانوس بود: رمان‌نويس، شاعر، نمايشنامه‌نويس، روزنامه‌نگار، عضو فرهنگستان، نجيب‌زاده‌ي فرانسوي، نماينده‌ي مجلس. ويکتور هوگو با حفظ نبوغ دوران کودکي، قرن نوزدهم را در دست گرفت، با بي‌عدالتي‌ها، مجازات اعدام و همه‌ي اشکال ازخودبيگانگي مبارزه کرد. او به حرکت و به پيشرفت اعتقاد داشت. چالش او اين بود که هرگز نترسد. هوگو با وجود سختي‌ها، سوگواري‌هاي خانوادگي و بعيد، زندگي را انتخاب کرد: «من کسي هستم که هيچ‌چيز مانعش نمي‌شود؛ کسي که همواره راه خود را مي‌رود.» او قدرت و توان خود را در عشق به خانواده‌اش، تسخير زنان، آفرينش و اشتياق به بشريت گذاشت: «زندگي من زندگي شماست، زندگي شما زندگي من است، شما آنچه را که من زندگي مي‌کنم زندگي مي‌کنيد. سرنوشت يکي است.» تابستان را با ويکتور هوگو گذراندن، فقط به معناي آسودن در سايه‌ي يک غول ادبي نيست، بلکه سفري است در کنار او، عشقي است وافر تا سرحدّ وصال، و نيز تجربه‌اي است ناب از طنزپردازي‌هاي او که با تصوير خشک و رسميِ مدرسه از او، زمين تا آسمان فرق دارد. او نيرويي است طبيعي: نويسنده، شاعر، نمايش‌نامه‌نويس، مقاله‌نويس، عضو فرهنگستان فرانسه، عضو مجلس اعيان و نماينده‌ي مجلس. هوگو با وجود پايبندي به روحيه‌ي کودکانه‌اش، با شور و اشتياق قرن نوزدهم را در بر مي‌گيرد و عليه بي‌عدالتي‌ها، مجازات اعدام و انواع ستم مبارزه مي‌کند.

آخرین محصولات مشاهده شده