درباره‌‌ی بی‌سرزمین

وقتی به نظر می‌رسد که دیگر همه‌چیز از دست‌ رفته، می‌توانی قهرمان‌های واقعی را پیدا کنی. احمد چهارده ساله در شهری سرگردان است که او را نمی‌خواهد. بعد از فرار از زندگی ناامن و رنجی که در سوریه می‌کشید، پدرش را در سفری پرمخاطره در سواحل اروپا از دست داده و تازه وارد بروکسل بلژیک شده است. تقلا می‌کند تا تنهایی از پس زندگی خودش برآید، نه کسی را دارد نه جایی برای رفتن، امیدش را کم‌کم از دست می‌دهد. حالا او چگونه می‌تواند در دیار غربت سر کند؟

آخرین محصولات مشاهده شده