درباره‌‌ی بینامتنیت (از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم)

از كتاب حاضر مي‌توان به عنوان جلد دوم كتاب «درآمدي بر بينامتنيت» نام برد. در حقيقت، بدون اين جلد، موضوع بينامتنيت در جلد نخست ناقص باقي مي‌ماند. اين مسئله از اين جهت مهم و اساسي به نظر مي‌رسد كه برخي از محققان، به ويژه در ايران بر اين باورند كه رويكرد بينامتنيت و به طور كلي نشانه‌شناسي با افول ساختارگرايي به پايان خود مي‌رسد. از نظر اين عده، نشانه‌شناسي و به ويژه نشانه‌شناسي بينامتني چنان با ساختارگرايي عجين شده كه سرنوشتشان به هم پيوند خورده است. در نتيجه با پايان ساختارگرايي، نشانه‌شناسي بينامتني نيز به پايان خويش نزديك مي‌شود. اما كتاب حاضر اين فرض را نفي مي‌كند و براي اين ادعا چندين رويكرد را مورد بررسي قرار مي‌دهد. بينامتنيت در دوره پساساختارگرايي پوست‌اندازي كرده و كاربردهاي تازه‌اي پيدا مي‌كند. در اين جلد كوشش شده است در ادامه موضوع بينامتنيت به دوره پسين پرداخته شود. در حقيقت، رابطه ميان جلد دوم به نظريه‌هايي مي‌پردازد كه همگي در دوره‌اي پس از نظريه‌هاي مطرح شده در جلد پيشين هستند. اين كتاب به ويژه قسمت دوم آن نشان مي‌دهد كه بينامتنيت پس از ساختارگرايي نه فقط پايان نيافته است بلكه به طور گسترده در بسياري از رويكردها جا باز نموده و بخشي مهم از نظريه‌ها و رويكردهاي متاخرتر شده است.

آخرین محصولات مشاهده شده