درباره‌‌ی بیرون در تاریکی

عذاب وجدان کالا هولم او را وامي‌دارد نوزاد را در جنگل‌هاي بکر اطراف خانه‌اش رها کند؛ اما سرنوشت براي آن کودک نقشه‌اي ديگر دارد. دست‌فروشي رهگذر نوزاد را مي‌يابد و با خود مي‌برد. کالا براي پنهان‌کردن دروغش قبري حفر مي‌کند تا خواهرش را متقاعد کند که کودک در بدو تولد مرده است. اما رينتي، خواهر کالا، دست او را مي‌خواند، دروغش را برملا مي‌کند و پا به جاده‌اي تاريک مي‌گذارد تا فرزند گم‌شده‌اش را بازيابد. کالا نيز جاده را به‌دنبال او پي مي‌گيرد. اين آغاز سرگذشت تلخ برادر و خواهري است که در جهاني تاريک و بي‌رحم، هرگز پناهي نمي‌يابند.

آخرین محصولات مشاهده شده