درباره‌‌ی بن‌بست (شرحی بر زندگی آثار و مرگ صادق هدایت)

علايق هدايت از ابتدا تنها نسبت به «ايران»، «نويسندگي» و «روشنگري» بود. همان‌ها بودند كه او را با وجود دردهاي ذهني و هيچ‌پنداري‌اش، به ادامه زندگي وامي‌داشتند و با شوري فراوان به‌ ويژه در دهه 1310، بهترين و بي‌نظيرترين آثار را از وي به ارمغان آوردند. گر چه از ابتدا به خصوص در حوزه هستي شناختي به بن‌بست رسيده بود، اما شعله‌هاي ايران‌دوستي، قلم‌فرسايي و روشنگري در راه اصلاح‌گري‌ها در او روشن بوده‌اند. با وجود قرار داشتن در ترديدهاي بسيار و دوگانگي ميان اميد و نااميدي ناشي از نارسايي‌هاي هستي، اجتماعي و ...، تمام عمر خويش را صرف اين نمود تا ماهيت و چرايي اين نارسايي‌ها را برملا سازد؛ شايد كه با متوجه نمودن آدميان به ويژه ايرانيان به علل اين همه فلاكت‌ها و رنج‌هاي ديرينه و تاريخي‌شان، راهي براي رفع آن‌ها بيابند. نوشته‌هايش در باب چنين نارسايي‌هايي بوده‌اند؛ ماندد يك آسيب‌شناس در درجه نخست، قصد شناساندن آسيب‌ها را داشت و آن را مقدم بر هر چيز ديگري مي‌دانست. طبيعي بود كه در اين راه همه را با خود دشمن سازد. چرا كه در جامعه و جهاني زندگي مي‌نمود كه همه آن آسيب‌ها را خود انسان‌ها به علت جهل و يا منفعت‌انديشي‌شان به وجود آورده‌ بودند.

آخرین محصولات مشاهده شده