درباره‌‌ی بمب روی خاله مامانی

زندگي‌نامه جوديت كر در سه جلد با نام‌هاي وقتي هيتلر خرگوش صورتي مرا ربود، بمب روي خاله ماماني و كودكي در دوردست، كتاب‌هايي است پر از اميد، حاوي نكاتي بسيار جالب و ظريف در مورد وقايع تاريخي كه اغلب از ديد جامعه پنهان مي‌ماند و در كمتر جايي نوشته مي‌شود. بمب روي خاله ماماني داستان سال‌هاي نوجواني اوست كه در دوران جنگ جهاني دوم در لندن سپري مي‌شود. وقتي به وسط ميدان رسيد، آفتاب درآمد و همه‌چيز غرق رنگ شد. آب در حوضچه برق زد. يونيفورم يك سرباز نيروي هوايي از رنگ خاكستري به رنگ آبي درآمد و از شيشه‌اي كه در دست داشت چيزي به دختري كه پيراهن صورتي پوشيده و مي‌خنديد، پاشيد. شيشه را كه از اين دست به دست ديگر مي‌داد، لحظه‌اي در نور درخشيد. دو زن سرودي را مي‌خواندند و بلوز گلدارشان انگار غرق گل بود. گنجشگ‌ها پرواز مي‌كردند. آسمان مي‌درخشيد.

آخرین محصولات مشاهده شده