درباره‌‌ی بعضی‌ها هیچ‌وقت نمی‌فهمن

تا اون‌جايي كه يادمه من روز نهم ژانويه‌ي 1890 در سمت كارمندي هفته‌نامه‌ي ولت يونه تو برلين به دنيا اومدم. تو يكي از روزنامه‌هاي محلي نوشته بودن اجدادم بالاي درختا مي‌شستن و انگشت تو دماغشون مي‌كردن. من كه خودم آروم و آسوده تو پاريس زندگي مي‌كنم، هر روز هم بعد از غذا يه نيم ساعتي با دو تا از رفقا چهار‌برگ بازي مي‌كنم كه برام زياد كاري نداره. تو زندگيم فقط يه آرزوي كوچولو دارم و اون اينه كه يه بار چشامو وا كنم، ببينم زندونياي سياسي آلمان و قاضياي اونا جاهاشون با هم عوض شده.

آخرین محصولات مشاهده شده