درباره‌‌ی بزم اهریمن

در شب سال نوي 1938، عبدالله قادري نويسنده توسط پليس مخفي شوروي از خانه‌اش ربوده و به زندان تاشکند انداخته مي‌شود. در آنجا براي دور کردن خود از عذاب جسمي و روحي ناشي از ضرب و شتم و بازجويي‌هاي بي‌معنا، سعي مي‌کند رماني که در زمان دستگيري مي‌نوشت را بازسازي ذهني کند. رماني بر اساس زندگي غم‌انگيز آيخان، ملکه‌ي شاعر ازبک، که به صورت متوالي با سه خان ازدواج کرده بود و، مانند عبدالله،‌ با تهديد به اعدام در هر لحظه زندگي مي‌کرد. عبدالله در حين آشنايي با هم‌سلولي‌هايش متوجه مي‌شود بازي بزرگ دوران آيخان، زماني که جاسوسان انگليسي و روسي در دربار آسياي مرکزي نفوذ کرده بودند، در دهه‌ي 1930 بازتاب پيدا کرده است، اما با افزايش همذات‌پنداري او با قهرمان داستان و همپوشاني گذشته و حال، به نظر مي‌رسد ناتواني عبدالله در تشخيص واقعيت از داستان باعث نابودي او شود.

آخرین محصولات مشاهده شده