درباره‌‌ی برگ‌های مرده

نويسنده فراموش نمي‌كند كه با گذشت زمان و سالمند شدن پدر، راوي نيز به نوجواني و جواني رسيده است. در سال‌هاي آخر عمر پدر، راوي ديگر كودك نيست و زن جوان و تحصيل‌كرده‌اي است كه آنچه را پيش مي‌آيد، دقيق‌تر مي‌بيند و عميق‌تر درباره آن مي‌انديشد. از اين‌رو در عين حفظ صميميت و سادگي بيان، گاه‌گاه كلامش رنگي از كنايه مي‌گيرد:«پلي كه بابا از پنجره‌اش مي‌ديد، پلي سنگي و بسيار ساده بود و فقط بين دو نرده ضخيم بسيار قديمي كه به كهنگي بقيه پل بودند، بالا مي‌رفت و پايين مي‌آمد... اگرچه از زير پل ديگر هيچ رودخانه‌اي نمي‌گذشت، بلكه فقط خاك بود و علف و زباله‌هاي روي هم انباشته ميان توده‌اي از برگ‌هاي مرده...» اين اشاره‌هاي كنايي در نامي كه نويسنده بر كتاب گذاشته است، نيز آشكار است. عنوان برگ‌هاي مرده حاكي از تلخي تاسف است بر گذار انساني صميمي و صادق از دوراني پرفراز و نشيب؛ انساني كه شجاعانه در تاريخ عصر خود شركت كرده و عواقب اين كار را متحمل شده است.

آخرین محصولات مشاهده شده