درباره‌‌ی برج و میدان (جدال سلسله‌مراتب و شبکه بر سر قدرت جهانی)

بخش اعظم تاريخ سلسله‌مراتبي است؛ درباره پاپ‌ها و رئيس‌جمهورها و نخست‌وزيرهاست. اما اگر صرفا دليلش اين باشد كه بايگاني‌هاي تاريخي را خود سلسله‌مراتب‌ها ايجاد مي‌كنند چه؟ اگر به شبكه‌هايي به همين اندازه پر قدرت ولي نه چندان قابل رويت بي‌توجه باشيم و بررسي آن‌ها را به نظريه‌پردازان توطئه ـ با آن خواب و خيال‌هايشان درباره ايلوميناتي برخوردار از قدرت مطلق ـ واگذار كنيم، چه پيش مي‌آيد؟ قرن بيست و يكم را «عصر شبكه‌اي» خوانده‌اند. اما فرگسن در برج و ميدان استدلال مي‌كند كه شبكه‌ها به هيچ وجه پديده‌ي جديدي نيستند. از چاپ‌خانه‌دارها و مبلغاني كه اصلاحات ديني را موجب شدند گرفته تا فراماسون‌هايي كه انقلاب آمريكا را هدايت كردند، همانا شبكه‌سازان بودند كه نظم و سامان ديرينه پاپ‌ها و پادشاهان را بر هم زدند. عصر كنوني نه تنها نو ظهور نيست بلكه دومين عصر شبكه‌اي است و كامپيوتر‌هاي شخصي در آن همان نقش دستگاه چاپ را دارند. اما كساني كه بي‌صبرانه منتظر آرمان‌شهري متشكل از «شهروندان اينترنتي» در هم تنيده‌اند شايد سرخورده شوند، زيرا شبكه‌ها در معرض «خوشه‌بندي» و «شيوع» و حتي «قطع‌شدن» هستند. و جدال‌هاي قرون شانزدهم و هفدهم هم اكنون در عصر «فيسبوك» و «دولت‌اسلامي» و «قلمرو ترامپ» نمونه‌هاي مشابه بس هراس‌انگيزي دارند.

آخرین محصولات مشاهده شده