نوشته ها و تصاويري روي ديوار نقش بسته كه براي آوين و آروين تازگي دارد.مثل همه اتفاقات ديگري كه اولين بار است تجربه مي كنند و برايشان تازه است.هرچند تجربه هاي تازه گاهي باعث ترسشان نيز مي شود و مجبورند دائم مراقب خودشان باشند.آن ها به ديدن پيكاسو مي روند،چون فكر ميكنند برخي نوشته ها و اشكال روي ديوار موزه نيز كار پيكاسو است.اما او آن ها را سوار اتوبوسي كج و معوج مي كند كه مسافرانش نيز كج و معوج هستند و يك نقاش و مجسمه ساز پير روي صندلي آخرش نشسته است.نام ا. ژان دوبوفه است.او بچه ها را سوار قطار مونپارناس مي كند و به سفري به دور و اطراف مي روند و يكي از عجيب ترين بناهاي معماري را كه خود ساخته است و شبيه يك قلعه ي پنيري است به آن ها نشان مي دهد.بعد از گردشي در قلعه پنيري و ديدن مجسمه هاي كج و معوج و عجيب و غريب با هم به كوچه پس كوچه هاي پاريس بر مي گردند و با هنر اعتراضي و نقاشي خياباني آشنا مي شوند.