پاتريشيا هاي اسميت کتاب آقاي ريپلي با استعداد (The Talented Mr. Ripley) را در سال 1955 نوشت. اين کتاب در سال 1956 جايزه ادگار آلن پو و در سال 1957 جايزه بزرگ داستان هاي پليسي ((Grand Prix de Littérature Policière در فرانسه را از آن خود کرد. در ايران کتاب آقاي ريپلي با استعداد با عنوان معماي آقاي ريپلي و با ترجمه فرزانه طاهري توسط انتشارات طرح نو منتشر شده است. داستان در اوايل دهه پنجاه ميلادي روي مي دهد. تام ريپلي، جوان با استعداد ، اما بي پولي است که در نيويورک، با هويت قلابي يک مامور جمع آوري ماليات، زندگي پرخطر و فقيرانه اي را مي گذراند. اما ملاقات او با آقاي هربرت گرين ليف ثروتمند، زندگي اش را دگرگون مي کند. او از تام مي خواهد که به ايتاليا برود و پسرش، ديکي، را که سال هاست در آنجا زندگي مي کند، به بازگشت به آمريکا ترغيب کند. تام اين پيشنهاد را مشتاقانه مي پذيرد و با هزينه آقاي گرين ليف، عازم ايتاليا مي شود. در اولين ملاقات با ديکي و نامزدش مارج، تام خود را هم دانشگاهي سابق او معرف مي کند، اما مدتي بعد، دليل اصلي سفرش به ايتاليا را براي آن دو فاش مي سازد. خيلي زود دوستي صميمانه اي ميان تام و ديکي شکل مي گيرد. آن ها روزهاي خوشي را مي گذرانند تا اينکه ابن دوستي به تدريج سرد شده و از ديد ديکي و مارج، تام بدل به آدمي انگل و مزاحم مي شود. سرانجام تام در سفري کوتاه با ديکي تصميم به اجراي نقشه اي خطرناک مي گيرد: کشتن ديکي و آغاز يک زندگي تازه با استفاده از هويت او. با قتل ديکي، تام در نقش او بازي مي کند، با نام او در هتل ها اتاق مي گيرد، با خط او به مارج نامه مي نويسد و با امضاي او از بانک پول برداشت مي کند. شرايط به خوبي پيش مي رود، تا اينکه شک مارج و دوستان ديکي به ناپديد شدن ناگهاني او، سبب ساز رويدادهاي هراس انگيز و غريب بعدي مي شود.