پدر " لورت پيك" به او ياد داده كه به دنبال الگوها، اتفاق‌ها و اعداد تكراري بگردد، مهارتي كه لورت در آن استعداد فراوان دارد. وقتي پدر هنگام تحقيق براي كتاب جديدش ناپديد مي‌شود، لورت و برادر كوچكش با هواپيما از لندن به نيويورك مي‌روند و براي يافتن او مجبور به رمزگشايي از چند پيغام مي‌شوند و اين‌گونه سرنخ‌هاي هولناكي از حادثه ناپديد شدن پدر به دست مي‌آورند. مشكل اين است كه لورت نابيناست. او كه هم به برادرش و هم به حس‌هاي ديگر خود وابسته است، مي‌ فهمد كه براي نجات پدر بايد از مهارت‌هايش در كشف وضعيت‌هاي غيرعادي و گاهي خطرناك در جهاني پر از تاريكي استفاده كند.