درباره‌‌ی انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (مختصر مفید 8)

در نيمه نخست قرن بيستم، توجه انسان‌شناسي معمولا به جوامع كوچك و غير پيشرفته بود. اين امر دو دليل داشت: يكي تمايل به ثبت شيوه‌هايي از زندگي كه با ظهور استعمار به سرعت در حال تغيير بود (هرچند نبايد تصور كرد كه اين جوامع پيش از تماس با دنياي غرب مصون از تغيير يا حتي كاملا منزوي بودند) و ديگر تمايل به درك اشكال اساسي يا ابتدايي نهادهاي بشري نداشتند. اما در نيمه دوم قرن بيستم، جريان اصلي انسان‌شناسي از اين نوع نگاه كه خود را علمي با اسلوب علوم فيزيكي مي‌بيند فاصله گرفت و رويكردي تفسيري‌تر و انسان‌گرايانه‌تر در پيش گرفت.

آخرین محصولات مشاهده شده