درباره‌‌ی انسان در هولوسن پدیدار می‌شود

سپيده‌دم قبل از صداي كوتاه ناقوس آقاي گايزر كوله‌پشتي‌اش را بست كلاه باراني و چترش را برداشت و از خانه بيرون رفت كوله‌پشتي چندان سنگين نيست و وقتي به جنگل مي‌رسد تپش قلبش آرام‌تر شده است در دهكده كسي نيست كه آقاي گايزر را ببيند و از او بپرسد كجا مي‌رود با آن كوله‌پشتي آن هم در اين هوا.

آخرین محصولات مشاهده شده