درباره‌‌ی انتظار خاکستری است

شايد تنها گل اطلسي بداند كه با چه عطش جاودانه‌اي زيسته‌ام. شايد تنها شعله شمعي از براي روشني تمامي شبهايم كافي باشد. يك ثانيه، شايد تنها يك ثانيه از براي آغاز تمامي لحظاتي كه اتفاق رقم مي‌خورد كافي باشد. تنها يك لحظه، يك هجا و شايد تنها يك سكوت بي‌قرار، از براي جاودانگي معناي زندگي كافي باشد. كسي چه مي‌داند، كسي چه خواهد دانست كه جهانم پيوند آتش است و عطش، پيوند خويش و آينه. عطشي از براي نوشيدن اين جام كه زندگي مي‌ناممش.

آخرین محصولات مشاهده شده