درباره‌‌ی افسانه فردگرایی (نیروهای اجتماعی چگونه زندگی ما را شکل می‌دهند)

«جرالد آلن کوهن» در کتاب «چرا سوسياليسم نه؟» مثالي را درباره‌ي وضعيت بحراني پيش مي‌کشد که در وضعيت بي‌آبي در يک فاجعه‌ي طبيعي، شخصي صاحب منبع آبي‌ست و حاضر به شريک شدن منبع آبش با ديگران نيست! آيا آن شخص کار اشتباهي مي‌کند؟ ناراحت‌کننده است؟ عشاق فردگرايي و آزادي، چرا ناراحت مي‌شويد؟ منبع آب خودش است و دوست ندارد به شما آب بدهد و شما هم ضمن حفظ احترام به آزادي‌هاي فردي و حق مالکيت خصوصي، مي‌توانيد با مرگ خود و عزيزانتان کنار بياييد! البته کوهن در ادامه تأکيد مي‌کند که مسئله بسيار پيچيده‌تر و بغرنج‌تر از اين مثال است، ولي خب، همين هم خود آغازي‌ست بر اينکه چرا بايد برابر اين افسانه‌ي فردگرايي و عدم وابستگي متقابل فرد و جامعه ايستاد. «پيتر ال. کالرو» ماجراي فردگرايي و توهماتش را در کتاب درخشانش «افسانه‌ي فردگرايي» بسيار عميق‌تر بررسي کرده و تاريخ و جامعه‌شناسي را پيش‌رو گذاشته و نشان مي‌دهد که ايده‌ي اوليه‌ي فردگرايي و «آزادي» انتخاب، بيان و انديشه چه‌قدر متعالي و بزرگ و تأثيرگذار است و چه تفاوت عميقي دارد با آن‌چه شهروند امروزي مي‌خواهد: آزادي گشت‌زني در فروشگاه‌ها، پاساژها، مال‌ها و خريدکردن و مصرف. کتاب همه‌ي جنبه‌هاي فردگرايي و داستان‌سرايي‌هاي پيرامونش را با مداقه و ايجازي کم‌‎نظير بررسي کرده و بر نکته‌ي مهم اهميت جامعه‌شناسي و مباحث جامعه‌شناختي تأکيد مي‌کند. افسانه‌ي فردگرايي، توان عظيم اين افسانه را واکاوي کرده و نشان مي‌دهد چه‌گونه ايستادن بر سر يک توهم پوشالي، ما را از قدرت کنش جمعي دور کرده و زمان آن رسيده که بپذيريم راهي جز ايستادن بر سر حرکت درست از من به ما، نداريم.

آخرین محصولات مشاهده شده