درباره‌‌ی اصلاح یا انقلاب (دعوت از خودکامه برای پذیرش حقوق سیاسی مردم ایران 1357-1353)

حکومت هاي ديکتاتوري معمولا با طيفي از مخالفان روبه رويند؛ مخالفاني که از نظر آراء و عقايد، هدف ها و برنامه ي درازمدت و شيوه ي مبارزه، کم و بيش با يکديگر تفاوت و اختلاف دارند و عامل اتحاد آنها عمدتا مخالفت با خودکامه و ادامه ي حکومت اوست. در ميان مخالفان، معمولا عده اي تلاش مي کنند با ترغيب و قانغ کردن خودکامه به اجراي اصلاحات، زمينه را براي گذار به دموکراسي فراهم کنند. عده اي هم از آغاز، يا پس از تلاش هاي بي حاصل براي اصلاح، به اين نتيجه مي رسند که راهي جز سرنگوني خودکامه و حکومت او وجود ندارد. کارآمدي هر يک از اين دو شيوه به علل و عوامل مختلفي مشروط است که يکي از آنها شخصي خودکامه است. آيا خودکامه به رغم همه ي هشدارها، استدلال ها و توضيحات مستند و مستدل مخالفان به ديکتاتوري ادامه مي دهد يا اينکه اصلاح و مشارکت مردم در فرايند سياسي و گذار به دموکراسي را مي پذيرد و به هنگام هم مي پذيرد؟ ... از اسفند ماه 1353 به بعد، سياستمداران مشروطه خواه، نويسندگان، حقوقدانان و ... با نوشتن نامه هاي سرگشاده به شاه، به او هشدار دادند شيوه ي حکمرواني اش به بن بست رسيده است و شاه را به اصلاح و نوسازي حکومت و سامان سياسي به نفع ملت وکشور فراخواندند. آنها خواهان اجراي قانون اساسي بودند و از شاه مي خواستند سلطنت کند نه حکومت...

آخرین محصولات مشاهده شده