درباره‌‌ی از مارکس تا هگل

اين مقاله‌ها به‌منظور وضوح بخشيدن به مسائل نظري کاملاً مستقل از جبهه‌بندي سياسي که به يکي دانستن مارکسيسم با لنينيسم منجر شده بود نوشته شدند. در اين مورد نويسنده‌ي اين مقاله‌ها در چارچوب مکتبي قرار دارد که انديشمنداني نظير هورکهايمر، آدورنو و مارکوزه آن را در دهه‌ي 1930 بنيان نهادند، و بعداً پس از جنگ جهاني دوم وارثان مکتب اصلي فرانکفورت ــ به‌ويژه پروفسور يورگن هابرماس ــ آن را احيا کردند. مسئله‌ي جديد به ارتباط مارکسيسم با جامعه‌اي ربط داشت که ديگر در مواردي تمايز دقيقي را بين «زيربناي مادي» و «روبناي ايدئولوژيکي»، دو جايي که هردو را عمدتاً دولت اشغال کرده است، امکان‌پذير نمي‌ساخت. مسئله‌ي مرتبط با «فن‌سالاري» موضوع ادبياتي است که شکل متمايزي را فقط در دهه‌ي 1960 به خود گرفت. به همين دليل، مجادله بين پيروان مکتب هگلي‌ـ‌مارکسيستي و مکتب اثباتي که ماکس وبر بنيان نهاده بود، به‌خصوص در آلمان پس از جنگ، و نيز در فرانسه و ايتاليا، اهميت تازه يافت. اوضاع سياسي در اروپاي شرقي مانع گشودن اين مباحث بود، با اين حال تعدادي از نويسندگان يوگسلاويايي به اين بحث پيوستند. اين عنوانِ نسبتاً متناقض از مارکس تا هگل به اين منظور انتخاب شده است که نشان دهد اکنون مسئله‌ي اصلي در مقابل ما تغيير دادن جهان نيست (که مستقلاً در حال تغيير يافتن است) بلکه فهميدن آن است. اگر مقاله‌هاي ارائه‌شده در اين کتاب به اين هدف کمک کنند، نويسنده به سهم خود احساس رضايت خواهد کرد که به هدفش نائل شده است.

آخرین محصولات مشاهده شده