فروم يكي از تاثيرگذارترين و محبوب‌ترين روانكاوان آمريكاست. از بين تمام نظريه پردازان روانكاوي كه كوشيده‌اند سبكي مناسب‌تر از فرويد را براي حل مشكلات امروز طراحي كنند، هيچ يك به اندازه اريك فروم سودمند و تاثيرگذار نبوده‌اند. حتي يكي از سخت‌ترين منتقدان او به نام جان هومر اعتراف مي‌كند كه نوشته‌هاي فروم نام و شهرت او را در هر گونه بحث جدي پيرامون مشكلات اجتماعي امروز زبانزد خواهد كرد. فروم مبلغ انسان‌گرايي سوسياليستي‌اي بود كه سرمايه‌داري غربي و سوسياليسم كمونيستي جماهير شوروي را رد مي كرد و با تفسير گروه يوگسلاو «عمل انقلابي» از سوسياليسم موافق بود. علايق سياسي فروم بعد از آشنايي با آثار كارل ماركس شدت يافتند، زيرا اين آثار «كليد درك تاريخ و انسان‌گرايي افراطي بينش مسيحيايي پيامبران عهد عتيق» را به دست مي‌دادند. فروم بر اين باور بود كه انسان مدرن با ورود به روابط استبدادي وابستگي مي‌كوشد تا از آزادي فرار كند و در اين فرآيند، تبديل به فردي ويرانگر و دنباله‌رو مي‌شود.